اگرچه تابلو نگارگری در هنر یونان و ایران کاملاً متداول بود، بیشتر تابلوهای تابلویی یونانی رومی و تایرانی از بین رفته است.
بزرگترین گروه نقاشیهای تابلویی بازمانده از دوران باستان، پرترههای مومیایی مصری هستند که مربوط به حدود 100 سال قبل از میلاد تا 250 پس از میلاد است.
با این حال، بهترین نمونه های باستانی تابلوهای نقاشی بیزانسی در صومعه سنت کاترین، کوه سینا هستند که در حدود 400-600 تکمیل شده است.
بعدها، در سال 1200، تغییراتی در اعمال کلیسا (هم تراز کردن کشیش و جماعت در یک سمت محراب) فضایی را در پشت محراب برای یک نماد یا شکل مشابهی از هنر مذهبی فراهم کرد در نتیجه باعث احیای نقاشی تابلویی شد.
تابلوها به شکل محبوب نقاشی قرون وسطایی روسی تبدیل شدند که توسط مکتب نقاشی آیکون نوگورود که اعضای آن شامل تئوفان یونانی (1340-1410)، بنیانگذار مکتب نووگورود بود، به خوبی توسعه یافت.
شاگرد او آندری روبلوف (1360-1430) که به خاطر نماد تثلیث مقدس (1411) مشهور است. و دیونیسیوس (1440-1502)، برای تابلوهایش در صومعه ولوکولامسکی مورد توجه قرار گرفت.
نمادهای معمولی شامل عیسی مسیح یا باکره، به تنهایی یا همراه با قدیسان بود. (همچنین به مقاله ما مراجعه کنید: چگونه از نقاشی ها قدردانی کنیم.)
پانل ها در نقاشی قرون وسطی غربی از حدود 1000 پس از میلاد مورد استفاده قرار گرفتند، به ویژه در ایجاد محراب های کلیسا.
مکتب نقاشی Sienese (به رهبری Duccio di Buoninsegna) و مکتب نقاشی فلاندری (به رهبری رابرت کامپین، برادران Van Eyck و Roger van der Weyden)، هر دو از استفاده کنندگان سنگین پانل های چوبی بودند.
به طور کلی، نقاشان رنسانس شمالی به ویژه نقاشان رنسانس هلندی و رنسانس آلمان – تمایل داشتند از روغن روی تابلوها استفاده کنند در حالی که هنرمندان جنوبی در ایتالیا در دوران رنسانس اولیه.
در این دوره از نقاشیهای دیواری یا تمپر روی پانل استفاده میشد و از روغن کمتری استفاده میشد.
هنرمندان ارتدوکس شرقی در روسیه، قسطنطنیه و منطقه شام نیز از تابلوهایی برای نقاشیهای مذهبی خود استفاده میکردند – که تقریباً همه آنها نماد بودند. متأسفانه بیشتر آنها از آن زمان ویران شده اند.
دیدگاه شما با موفقیت ثبت شد.